-
برای آبی ترین آبی ها و زلال ترین زلال ها ناصر خان . . .
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 17:07
از روزی که با خبر شدم ناصر خان حال خوشی نداره و بستریه هروقت که کامپیوتر را روشن میکردم ترس و حشتی وجودم را میگرفت که با خبر پرواز عقاب آسیا روبرو بشوم. امروز صبح زود قبل از اینکه سر کار بروم سری به سر خط خبر ها زدم و از اینکه خبری از او نبود با مسرت خاطر از خانه خارج شدم . ظهر که به خانه بازگشتم بر خلاف عادت هر روزه...
-
اصالت . . .
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 18:14
همانگونه که هیچ شمعی برای پروانه های پلاستیکی اشکی نمیریزد, هیچ زنبوری هم بر روی گل کاغذی نمیشیند !!!
-
افسانه . . .
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 17:44
از تجربه سالهایم آموختم که دشمنی مرغ سقا افسانه ایی بیش نیست , دشمنان ماهی کوچولوهای دگر اندیش خود ماهیان هم جنسشان میباشند.
-
از عاشقانه ها . . .
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 16:12
بعد از ظهر ها بجز بچه ها که آماده بودند تا با آمدنش بازیشان را قطع کنند و سلامش دهند. تنها بچه ها نبودند که همه اهل محله شان از ریز و درشت , پیر و جوان انتظارش را میکشیدند تا اورا که با زیبایی جادوییش به روپوش بی ریخت مدرسه اش جلوه و جلا خاصی میداد, بیاید و وقتی هم میامد باز همه منتظر بودند که اینبار با چادر کودری...
-
نیلوفر های انزلی . . .
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 19:46
حسرت نبرم به خواب ان مرداب کارام درون دشت شب خفته ست دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش اشفته ست نمیدانم گرمای بیسابقه حدود 30 درجه این روزهای اینجا یا این شعر شفیعی کدکنی ویا دلتنگیهای سالهایم مرا بردند به مرداب انزلی . . . روزگاران خوش مرداب و نیلوفرهای آبی یا دریاییش* یاد باد . * (تا آنجا که من اطلاع...
-
روز جهانی مادر . . .
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1390 15:28
Happy Mother's Day روز جهانی مادر به همه مادران عزیز مبارک باد !!!
-
ساری , ساری . . .
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 19:37
بجز زمان و مکان که باعث میشوند آدمی کسانی را بخاطر بیاورد بعضی چیزهایی هم هستند که گویی با کسانی عجین شده اند که با دیدن و یا شنیدنشان یاد شان بیفتی که در مورد خودم باید بگویم همیشه دیدن پودر لباسشویی که مادر بزرگ برایش فرق نمیکرد که چه نامی و مارکی داشته باشند فاب بود و البته آنهم تنها تاید را که ادایش برایش سخت بود...
-
برای عقاب آسیا دعا کنید . . .
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 20:40
آتیلا حجازی در گفتوگو با ایسنا، درباره آخرین شرایط ناصر حجازی گفت: پدرم شرایط خوبی ندارد. من فقط از مردم می خواهم که برای بهبودی حال پدرم دعا کنند، غیر از دعا کاری از دست ما بر نمیآید. این تنها کاری است که میتوانیم در این شرایط انجام دهیم. در جریان بازی الاتحاد و پرسپولیس, طرفداران این تیم ناصر حجازی راتشویق کرده و...
-
چاق ترین گربه آلمان . . .
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 13:06
Miau! Ich bin Deutschlands dickster Kater میاو! من چاق ترین گربه آلمان هستم. چیکو (Chico ) شش سال سن و پانزده کیلو وزن دارد و تنها سرگرمی او خوردن میباشد. او هر روز دوقوطی غذای گرم و یک کاسه غذای خشک به اضافه تنقلات میخورد که به همت صاحبش رژیم گرفته و ششصد گرم وزن کم کرده است .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 22:18
منوچهر سخایی، از چهرههای قدیمی موسیقی پاپ در گذشت . وقتی تیتر بالا را در یکی از وبسایتهای خبری دیدم باورش برایم سخت بود همین سپتامبر گذشته که چند ماهی بیش نیست که من از او یاد ی کرده و برایش نوشته بودم . منوچهر یادگاری از دوران خوش گذشته بود و بیشتر از هر خواننده ایی مرا یاد امیریه میانداخت بطوری که هر وقت در اینجا...
-
عید پاک . . .
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1390 10:45
عید پاک (رستاخیز عیسی ) بر مسیحیان جهان بویژه به هموطنان عزیز مسیحی مبارک باد. در آلمان هر سال در این ایام عید پاک که از جمعه روز به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح آغاز و با رستاخیزش در یکشنبه و جشن این بپاخاستن او در دوشنبه بپایان میرسد, اگر هوا مانند امسال روی خوش نشان دهد تعطیلی چهار روزه ایده الی را میسازد . عید پاک عید...
-
یک گل بهار نیست . . .
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 20:06
یک گل بهار نیست صد گل بهار نیست حتی هزار باغ پر از گل بهار نیست وقتی پرندهها همه خونینبال وقتی ترانهها همه اشکآلود وقتی ستارهها همه خاموشند وقتی که دستها با قلب خونچکان در چارسوی گیتی هر جا به استغاثه بلند است آیا کسی طلوع شقایق را در دشت شبگرفته تواند دید؟ وقتی بنفشههای بهاری در چارسوی گیتی بوی غبار وحشت و...
-
آخه بهاره . . .
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 20:34
کسی که در مقابل ظلم سکوت میکنه از ظالمان است و کسی که آنرا توجیه میکنه جانی و تبه کار . . . بهار برای من با شادی و دعاهای مادر بزرگ با دیدن اولین جوانه های گلدانهایش که توانسته بودند از سرمای زمستانی دیگر جان سالم بدر ببرند شروع میشد و بعد هم ردش را در دفتر انشای هر ساله من که بهار را تعریف کنید بجا میگذاشت * و میرفت...
-
بهاری دیگر بی تو . . .
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 18:50
کوچه وقتی که نباشی، رگ خشکیده شهره ماه، تو گوش خونه گفته، دیگه با پنجره قهره سقف دلبستگی بی تو، واسه من سایه نداره دلم از روزی که رفتی، دیگه همسایه نداره تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی . . . . بشنویید دومین بهار رسید و امروز عمر عیدش هم , همچو عمر کوتاه تو بسر رسید, اما باور کن اگرچه این جدایی حالا برای خودش عمری...
-
نوروز نامه ایی دیگر . . .
دوشنبه 8 فروردینماه سال 1390 20:37
عید نوروز از همان بدو ورود به اینجا که حال در آستانه پشت سر گذاشتن سومین دهه اش میباشم همواره از چند ماه مانده رسیدنش را روز شماری میکردم چرا که بیشتر از هر زمانی و هر بهانه ایی فرصتی بود که بجز خاطرات شیرینی که در گذشته از آن داشتم برایم زنده میکرد بلکه به یادم می آورد که کیستم و به کجا تعلق دارم و ریشه ام را در کجا...
-
گلهای امید . . .
یکشنبه 7 فروردینماه سال 1390 09:08
بوی گل نرگس؟ نه، که بوی خوش عید است شو پنجره بگشا که نسیم است و نوید است رو خار غم از دل بکن ای دوست که نوروز, هنگام درخشیدن گلهای امید است
-
زیباترین چشمهای دنیا . . .
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 18:48
اخبار تلویزیون سراسری یا ملی آلمان که تنها یا بیشتر به خبرهای سیاسی روز آلمان و دنیا میپردازد به ندرت اتفاق میفتد خبری جانبی و غیر سیاسی را مطرح کند . در هفته ایی که گذشت برنامه خبر متاسفانه دو خبر ناگوار را به اطلاع عموم رساند اولی مربوط به کنوت Knut خرس سفید باغ وحش برلین بود و دومین خبر در گذشت الیزابت تیلور هنر...
-
بهار بهار . . .
سهشنبه 2 فروردینماه سال 1390 19:36
بهار بهار بهار بهار صدا همون صدا بود صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنایی ؟ صدات میاد ... اما خودت کجایی وابکنیم پنجره ها رو یا نه ؟ تازه کنیم خاطره ها رو یا نه ؟ بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از فصل شکفتنم کرد بهار اومد با یه بغل جوونه عید آورد از تو کوچه تو خونه حیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 22:42
بهارتان سبز , هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز باد.
-
کت شلوار عید . . .
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 20:09
قبل ازبیان حکایتم باید اینرا بگویم همانطور که در چند نوشته قبلی نوشتم اسفند فصل پنجم من است یعنی فصل دلتنگیهایم که سهم عمده آنهم مربوط میشود به یار و دیار , روزهای خوش گذشته و بیشترش هم از آن عزیز ترین موجود تمام زندگیم از آغاز تا انتها یعنی مادر بزرگ یگانه ام که در طول این ربع قرن هجرتم در آغاز دوری از او و بعدش هم...
-
جای خالی کاپیتان میداف و دیگر یاران . . .
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 20:01
رسم است که هر ساله در آخرین روزها یا شب جمعه آخر سال بیشتر مردم با رفتن به سر خاک عزیزانشان یادشان را گرامی میدارند از این رو منهم خواستم در اینجا از دوستان دنیای مجازی و بلاگ نویسان عزیزی که در این بهار و نوروزش جایشان خالیست یادی بکنم از پرنده اسیر امید رضا میر صیافی که در دو قدمی عید وبهار پرواز کرد از کاپیتان حمید...
-
همدردی . . .
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 19:35
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ضمن همدردی با این ملت یزرگ برای دولت مردانش که از لحظه حادثه در کنار مردمشان هستند و برای مردمش که چنین بزرگوارانه و با متانت با این مصیبت کنار میایند سر تعظیم فرو میاورم .
-
چهار شنبه سوری / آخیر چرشنبه . . .
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 19:21
تنها بی بوته های بی بن و ریشه خرافات را عبادت مینامند و در مقابل فرهنگ و سنن مردمی را خرافات میدانند زردی من از تو، سرخی تو از من غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا آذریها: آتیل ماتیل چرشنبه آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه مازندرانی ها: گل چهارشنبه سوری درد و بلا رو ببری گیلانی ها گل گل چهارشنبه به حق پنج شنبه زردی بشه،...
-
میهمانی بهار . . .
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 21:17
بیاد مادر بزرگ که هرساله در این ایام گلدان های شعمدانی هایش رابرای میهمانی بهار به حیاط خانه میبرد. در راه آنچه من می بینم ماندن دریاست ، رستن وازنورستن باغ است ، کشتن شب به سوی روز است ، گذرا بودن موج وگل و شبنم نیست . گرچه ما می گذریم ، راه می ماند . غم نیست . ( اسماعیل خویی )
-
فصل پنجم . . .
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 19:36
تمام مردم جهان اگر دارای چهار فصل بهار , تابستان , پاییز و زمستان میباشند اما من و خیلی های دیگری مانند من فصل پنجمی داریم بنام دلتنگی که هر ساله با اسفند شروع میشود و با گذشت هر روز بیشتر از پیش خود را برخ میکشد . فصل پنجم مجالیست برای رجعت که وقتی یاد روز های خوش گذشته میفتیم افسوس میخوریم که این رویای شیرین چه...
-
هشتم مارچ . . .
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 19:23
هشتم مارچ روز زن مبارک زنده باد آزادی و برابری سرود من زنم جوانه می زنم به روی زخم بر تنم فقط به حکم بودنم که من زنم، زنم، زنم چو هم صدا شویم و پا به پای هم رویم و دست به دست هم دهیم و از ستم رها شویم جهان دیگری بسازیم از برابری به هم دلی و خواهری جهان شاد و بهتری نه سنگ و سارها نه پای چوب دارها نه گریه های بارها نه...
-
بیاد پیر احمد آباد . . .
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 19:32
تنها ملت است که میتواند راجع به سرنوشت خود و سرنوشت مملکت اظهار نظر کند . دکتر محمد مصدق (۲۶ خرداد ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵) ستارهی جاوید در آسمان ِ وطنای ستاره یکتایی میان ِ آن همه اختر هنوز تنهایی تو را چه نور به گوهر سرشته است زمان که هر چه دور شوی بیشتر هویدایی ؟ توای ستارهی دنباله دار ِ آزادی هنوز در ره پیموده...
-
از امیریه . . .
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 19:40
کوچه ای هست که قلب من آن را از محله های کودکیم دزدیده ست محله دوست داشتنی من این تصاویر تعدادی از عکسهاییست از تو , که بچه محل نازنینی دیروز برایم فرستاد و من بارها نگاهت کردم و حسرتت را خوردم و 28 سال با تو بودن را بیاد آوردم و به تمامی آنچه که ربع قرنی مرا از تو دور ساخت لعنت فرستادم , اما دروغ چرا هر بار که نگاهت...
-
تا آخرین نفس . . .
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1389 19:53
تا آخرین نفس ! تا آخرین نفر تا آخرین نفس کوشیم و بشکنیم دیوار ِ این قفس از دامن ِ خلیج - تا سینه ی کویر - تا ساحل ِ ارس فرجام ِ ننگ و ، روز ِ جنگ و ، جنگ ِ زندگیست آغاز ِ افتخار پایان ِ بندگیست پایان ِ آن شکنج و رنج و ، سرفکندِ گیست دل ها ، پر از امید جان ها ، پر از هوس * هنگام ِ گام و گام ِ کام و ، کام ِ آشناست نصرت...
-
بیاد بنان
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1389 14:12
به بهانه ربع قرن خاموشی زنده یاد غلامحسین بنان. الهه ناز بــــاز ای الهه ناز با دل من بســـاز کین غم جانگداز برود ز برم گــــــردل من نیاسود از گناه تو بود بیا تا ز سر گنهت گذرم بــــاز میکنم دست یاری بسویت دراز بیا تا غم خود را با راز و نیاز زخاطر ببرم . . . اینجا میتوانید بشنویید . . . .